عکس زیرخاکی از بساط سلمانیهای میدان شوش | عواقب ناخوشایند اصلاح با چای دارچینی
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۶۷۹۸
همشهری آنلاین _ رضا نیکنام : اکنون بسیاری از پیرایشگاههای شهر مجهز به رایانه و ژورنال دیجیتال برای نمایش و انتخاب مدل موی مطلوب شدهاند! دستگاههای استریل برقی، تجهیزات آنان را استریل میکنند. صندلیهای برقی جایگزین چهارپایههای قدیمی شده و استفاده از وسایل بهداشتی مشترک به کل منسوخ شده است، درحالیکه چند دهه قبل این خدمات و کارها چندان مورد توجه نبود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
از کشیدن دندان تا درمان عقربگزیدگی!همچنین گفته میشود که برخی از مداواهای اورژانسی، مانند بریدگیها، جراحتها، عقرب گزیدگی و مارگزیدگی را آقایان سلمانی محله بدون اجرت انجام میدادند طوری که گویی از وظایف آنان بوده و بیدلیل نیست که از این حرفه بهعنوان هنر «دهم» نیز یاد شده است. علاوه بر سلمانیهایی که دکان داشتند، سلمانیهایی نیز بودهاند که فاقد محل ثابت کسب بوده و بهصورت سیار و دورهگرد کار میکردند.
پاتوق اینقبیل سلمانیها، میادین پرتردد و قهوهخانهها بودهاست_ مثل عکس قدیمی سلمانیهای محله شوش مربوط به دهه ٤٠ _ این سلمانیها معمولا مهارت همکاران دکاندار خود را نداشتند، به همین دلیل گاهی برای تبلیغ و ترغیب مردم به اصلاح، با چای دیشلمه و چای دارچین از آنان پذیرایی میکردند. ناگفته نماند بهکاربردن اصطلاح رایج «اصلاح با چای دارچینی» بین مردمان قدیم نشانگر آرایش نامطلوب افراد هم بودهاست.
* شرح عکس: بساط سلمانی در مقابل مدرسه رفاه تهران – دهه ۳۰
سرم را سرسری متراش!سرم را سرسری متراش، ای استاد سلمانی _ که ما اندر دیار خود، سری داریم و سامانی
ز وقتت اندکی بگذر، به روی موی ما سر کن _ سر ما را مظفر کن، برادر گر مسلمانی
بزن طرحی نکو لیکن، مزن نقش شیاطین را _ که در این سر که میبینی، نباشد فکر شیطانی
دوصد سِّر است در این سر، تو این سر سرسری منگر _ که ما را سر بود سرور، بدان گر این نمیدانی
چنان تاج سلاطینم، مکن موها به روی سر _ منِِ درویش و مسکین را، چه ره باشد به سلطانی؟
دو زلفان سیاهم را، مکنافشان به گرد سر _ که نزدیکان نپرسندم : " زنی تو یا زمردانی"!؟
چنان آرایشم بنما، که از دکان برون رفتم _ نپرسد عابری از من، تو جِّنی یا که انسانی؟
مکن جز این که گفتم، چون پشیمانی به بار آرد _ چرا عاقل کند کاری، که باز آرد پشیمانی؟
تو گر مشاطهای میرو، سراغ چهر نازیبا _ چه حاجت روی زیبا را، به آب و رنگ سلمانی؟
چرا با سکه و درهم، تراشی این سر ما را؟ _ نظر کن چرخ گردون را زند سرها به مجانی
تراش این زلف پیچان را، توای سلمان زبیخ و بُن _ که این خود پیچوخم دارد، نشاید کاین بپیچانی
به این زلفان خم در خم، مرا گر محتسب بیند _ به بندم بندد و گوید : تو مستی و پریشانی
بزن تیغ و بزن قیچی، فرو ریز این بنا از بُن _ نخواهم زلف چون گردم، به جرم مست زندانی
ال اای پیر دل کز جان، ز زلفش دم زنی هردم _ بهجان این مو نمیارزد، الا ای یاور جانی
همان مهروی زیبایی، که هردم گویی از رویش _ چو بتراشد سرش چون من، شود دیوی بیابانی
وگر زلفان بتراشیده اش ریزی میان برّ _ خجل گردند این زلفان، به نزدیک مغیلانی
وگر او را بدین سیما، کنی اندر چَهِ کنعان _ به خود لرزند و بگریزند آن اخوان کنعانی
وگر او را کنی بر زین خنگی و گریزانیش _ گریزد اسب چونان کز دم شیریش بدوانی
پسای یار پریشانگو، از آن اسرار پنهان گو _ همه زلفان و آن صورت، تو را ای یار ارزانی
غلط گفتم نگیر از من، سخن نشنیده گیر ای جان! _ مرا این صورت ظاهر، گرانتر باشد از جانی
و لیکن صدهزار افسوس کاین سلمان ناسالم _ ربوده زین رُخ زیبنده آن سیمای انسانی
کنون کاین مرد قیچیزن، ز رویم زندگی برده است _ بسی شاید که عزرائیل، تا جانم تو بستانی!
*شعر از جواد معینی
کد خبر 769769 برچسبها محله همشهری آنلاین مهارتها شغل آرایشگاه حجامت تهران تاریخ - باستان شناسی تهران قدیم هویت شهری تاریخ - بافت تاریخی کتاب - تاریخ تاریخ عمومی ایران ایران لوازم آرایشیمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: محله همشهری آنلاین مهارت ها شغل آرایشگاه حجامت تهران تاریخ باستان شناسی تهران قدیم هویت شهری تاریخ بافت تاریخی کتاب تاریخ تاریخ عمومی ایران ایران لوازم آرایشی سلمانی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۶۷۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نخستین آزمون رانندگی و اولین تهرانی که تصدیق رانندگی گرفت
همشهری آنلاین – حسن حسنزاده: در تهران نیز با ورود اتومبیل به خیابانهای شهر در اواخر دوران قاجار، نخستین گواهینامهها یا تصدیقهای رانندگی صادر شد. «علیرضا زمانی» تهرانپژوه، در اینباره میگوید: «محمدناصر انشاء معروف به ناصرخان انشاء اولین ایرانی بود که با سفر به آمریکا گواهینامه رانندگی گرفت. او علاوه بر یادگیری رانندگی و اخذ گواهینامه، با مراحل و چگونگی برگزاری آزمون رانندگی نیز آشنا شد و پس از بازگشت به تهران به عنوان سرکاردان فنی نظمیه برای نخستین بار در تهران آزمون رانندگی گرفت و برای نخستین رانندگان تهرانی گواهینامه رانندگی صادر کرد.»
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
با برگزاری نخستین آزمونهای رانندگی در تهران، اولین تصدیقهای رانندگی نیز صادر شد. زمانی میگوید: «نهمین روز از مرداد سال ۱۳۰۸ در تاریخ حمل و نقل خودرویی تهران روز منحصربهفردی است. در این روز «سیفالله خان» به اولین تهرانی تبدیل شد که در پایتخت گواهینامه یا تصدیق رانندگی گرفت.» در این گواهینامه تاریخی که روی آن عنوان «تصدیقنامه» درج شده، آمده است: « «بموجب این ورقه تصدیق مینماید که آقای سیف اله خان از تاریخ ۹ خرداد ماه ۱۳۰۷ تا تاریخ ۹ مرداد ۱۳۰۸ مرتبا با ادامه تحصیلات خود در موسسه اتومبیلرانی، دوره تحصیلات علمی و عملی اتومبیلرانی به اتمام رسانیده و از عهده امتحانات ۳ مرحلهای برآمده است.»
نخستین بانوان تهرانی که موفق به کسب تصدیقنامه شدند نیز در تهران قدیم ماجرای جالبی دارد. «شوکت الملوک جهانبانی» یکی از اولین بانوان تهرانی بود که در سال ۱۳۱۹ تصدیقنامه رانندگی گرفت. همان سال تنها ۴۶ زن تهرانی گواهینامه رانندگی داشتند اما این آمار در سال ۱۳۳۹ به ۴۴۲ نفر رسید.
پس از صدور نخستین گواهینامه رانندگی در تهران، ۱۰ سالی طول کشید تا نخستین آئیننامه راهنمایی و رانندگی به تصویب دادگستری برسد و فرآیند اخذ گواهینامه سر و شکل نظاممندتری به خود بگیرد. در این سال، شهربانی تهران گواهینامههای رانندگی را به صورت دفترچه هفتصفحهای برای متقاضیان صادر کرد تا اینکه در سال ۱۳۴۰ گواهینامه دفترچهای تکبرگ که ۴ سال اعتبار داشت جایگزین آن شد.
کد خبر 848280 برچسبها تاریخ - باستان شناسی محله هویت شهری خبر مهم همشهری محله حمل و نقل شهری